جمعه 86/11/5 ساعت 7:39 عصر
i دلم گرفته به وقت غروب خدابا
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروک وویران را
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم
ومن چون شمع می سوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند
ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم
درون کلبه خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمی پرسد
ومن دریای پر اشکم که طوفانی به دل دارم
درون سینه پر جوش خویش اما
کسی حال من تنها نمی پرسد
ومن چون تک درخت زرد پاییزم
که هر دم با نسیمی می شود برگی جدا از او
ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند....
نوشته شده توسط: محمدی
نوشته های دیگران ()
*******
************
*********************************
************
*******
i لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دلم گرفته به وقت غروب خدابا
خدا هست
*********************************